سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خنده ام میگیرد

 

 خنده ام میگیرد…
وقتی پس از مدتها بی خبری،
بی آنکه سراغی از این دل بگیری…
می گویی دلم برایت تنگ است …

 

یا دلم را به بازی گرفته ای،
یا معنای واژه ها را خوب نمی دانی ؟
دلتنگی … ارزانی خودت،
من دیگر دلم را به خدا سپرده ام…
.
.
.
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
هرجا ک دلت میخواهد برو…
و اما من…
بر نمیگردم ک هیچ!
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
ک نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!
خنده ام میگیرد…





      

به همه چیز عادت می کنیم

به همه چیز عادت می کنیم

به داشته ها و نداشته هایمان…

به دوری ها و دلتنگی هایمان ….

به تنهایی ها و احساسمان…

 

خیلی طول نمی کشد که جلوی آینه زل بزنی به خودت

و با دیدن چهره ات به خودت بگویی:

اصلا مگر داشتی اش؟!

مگر از اول بود؟!

که بودن و نبودنش مهم باشد…!





      

من چ?ز ز?اد? از دست ندادم با رفتنت !

 

من چ?ز ز?اد? از دست ندادم با رفتنت !


کم? دلم شکست ، شب ها گر?ه کردم


?ادگارش سردرد هرشبم شد .


?کم از آرام زندگ? کردن فاصله گرفتم .


چ?ز ز?اد? نشده باور کن !


تو ب?شتر از من باخت? باور کن !


تو عاشق تر?ن قلب دن?ا را باخت? !


ه?چ کس به اندازه ? من ، عاشقت نم? شود . . .





      

خیلی دلم ازت پره

 

آره،روتو کج کن تا نبینی اشک های رو گونمو . . .


گوشاتو بگیر تا نشنفی صدای شکستن غرورمو !


اما بدون ای بی معرفت،خیلی دلم ازت پره . . .


تلخه ولی واقعیته،که ثانیه هام بدون تو نمیگذره !





      

گنجشک

آن روز ها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختن

این روز ها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند

آن روزها مال باخته می شدی

و این روز ها دلباخته . . .





      
<   <<   6   7      >